امروز جمعه, 07 ارديبهشت 1403 - Fri 04 26 2024

منو

جلسه چهلم تدبر صحیفه سجادیه

sajad4

به گزارش معاونت پژوهش مدرسه، چهلمین جلسه ی پژوهشی تدبر و محوربندی و بازخوانی صحیفه سجادیه با حضور اساتید و طلاب این مدرسه در روز چهارشنبه 5 خرداد۱۴۰۰ ساعت 15بعدازظهر، دعای بیستم توسط خانم دیانتی در اسکای روم برگزار شد. خانم دیانتی مدیریت محترم و از اساتید مدرسه به ارائه شرح دعای بیستم با موضوع"دعای آن حضرت در مکارم‌ اخلاق و اعمال پسندیده" فراز نيمه اي از 3 تا 6 پرداخت. جلسه چنین گذشت:

در ابتدای جلسه دعای امام سجاد علیه السلام در صلوات حجج طاهره توسط خانم کاویانی قرائت شد؛ و خانم حیدری از طلاب مروری در جلسه قبل داشتند و در ادامه خانم کاویانی از نظر پژوهشی فرازهای جلسه ی قبل را محور بندی کردند و خانم دیانتی شرح فرازهای جدید را بیان کردند:

فراز سوم: «وَ أَوْسِعْ عَلَیّ فِی رِزْقِک، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِینِّی بِالْکبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَک وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَی یدِی الْخَیرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِی الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ»؛ بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و گره هر کاری که فکرش مرا به خود مشغول داشته بگشای، و مرا در کاری قرار ده که فردا مرا از آن بازپرسی می‌کنی، و روزگارم را در آنچه از پی آنم آفریده‌ای مصروف دار، و بی‌نیازم گردان و روزیت را بر من وسعت ده، و به چشمداشت مبتلایم مکن، و ارجمندم ساز و گرفتار کبرم مفرما، و بر بندگیت رامم ساز، و بندگی‌ام را به آلودگی خودپسندی تباه مکن، و خیر و نیکی را برای تمام مردم به دست من جاری ساز، و آن را از کدورت منّتگذاری دور دار، و خوی عالی را به من عنایت فرما، و از فخرفروشی محافظتم کن.

أَعِزَّنِی: عزت فقط از خداست و نتیجه ی عزت داشتن مبتلا به کبر شدن است پس باید از خدا بخواهیم ما را عزت بدهد ولی متکبر نکند. عزت حادث شدنی است و از سمت خداوند ایجاد می شود. در همه چیز باید بخشندگی خدا را بخواهیم. و در این فراز می توانیم مثالهایی را از جامعه ببینیم که بعضی ها فکر می کنند عزت را خودشان بدست آورده اند. مخصوصا در بحث انتخابات در همین نظام حکومتی انتخاب شده اند و مدتی را در پستهایی بوده اند و فکر کردند عزت ظاهری را که به دست آورده بودند از خودشان بوده درصورتی که این عزت عامل کبرشان شده است، ولی الان که شورای نگهبان تأییدشون نکرده و زیر همه چیز زدند که ما قانون و شورای نگهبان را قبول نداریم. در فتنه 88 دیده شد بعضی به دلیل منافع خودشان روز قبل از انتخابات می گفتند هر نتیجه ای که از این صندوق ها در بیاد را قبول داریم و صحیح و است و پیرو آن هستیم، اما فردای انتخابات، نتیجه ای که خودشان می خواستند نبود، تکبر کردند و گفتند ما خیلی بالا هستیم و این مقام باید به ما داده می شد. کبر برای انسان ها مذموم است و مقام کبریایی فقط مخصوص خداوند است.

عِبَادَتِی: خدایا کمکم کن فقط عبادت من برای تو باشد. و اینکه خدا عبادت مرا فاسد نمی کند بلکه از خدا می خواهیم که کمک کند از عُجب دور باشیم و عبادتم خالصانه برای تو باشد. «وَ عَبِّدْنِی لَک» پس اخلاق در عبودیت برای رسیدن به کمال ضروری است و توحید در عبادت را می رساند. عجب به معنای بزرگ شمردن اعمال است و شخص فکر می کند خودش است که این عبادت ها را انجام می دهد. توفیق عبادت هم فقط از خداست. (خدا رحمت کند حاج خانم لواسانی را، 3 روز را می گفتند روزه اش خیلی صواب دارد: 5شنبه اول ماه، پنج شنبه آخر ماه و چهارشنبه بعد از دهم ماه.) گاهی تصمیم می گیریم که این روزه ها را بگیریم ولی خداوند توفیق نمی دهد. و اگر هم توانستیم عبادتی انجام دهیم باید شکر خدا را بگوییم.

کارهایی که انسان انجام می دهد دو نوع است: خیر و شر. و در اینجا ما به امام سجاد علیه السلام تأصی می کنبم که خدایا همیشه ان شاءلله به ما توفیق خیر را بده و اینکه بتوانیم واسطه ی خیر رساندن بی منت باشیم که مثلا من بودم نان را به تو رساندم و یا من بودم که باعث این ازدواج شدم و... .

وقتی امام سجاد علیه السلام این دعاها را می کنند دیگر ما چه دعایی باید بکنیم؟

«عَلَی یدِی الْخَیرَ» علی معمولاً برای ضرر به کار می رود، ولی وقتی اینجا برای کارهای خیر به کار رفته برای این است که کارهای خیر زحمت دارد، ممکن است به ظاهر برای انسان ضرر داشته باشد و در آخر، پایان خوبی دارد. مثلاً شخصی که از مالش به دیگران انفاق می کند به ظاهر شاید از مالش کم شود ولی نه فقط در آخرت بلکه در دنیا هم عاقبت خوبی دارد و در این دنیا موجب برکت مال و زندگی اش می شود.

آن دستی که به طرفت دراز شد را باید ببوسی، چرا که آن دست خداست و خدا آن شخص را سمت شما آورده تا شما کار خیر انجام بدین.

هر جا را حضرت دعا فرموده اند آفتش هم پشتش آورده اند.

«وَ هَبْ لِی مَعَالِی الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ»

در اینجا امام دعا می کنند که خدا به من بزرگواری را بر من ببخش ولی از فخر فروشی مرا ایمن گردان.

معالی به معنای بلندی قدر و مرتبه و بزرگواری است.

معالی اخلاق این را می رساند که اخلاق چند نوع است: برخی اخلاق ها خوب و شریف هستند و بعضی اخلاق ها درجه پایین تری دارند. و خود اخلاق بد و خوب تنوع دارند.

پس در همه چیز باید بخشندگی از خداوند را خواستار باشیم.

اعْصِمْنِی: عصمت درجات مختلفی دارد که مرتبه عالی آن برای معصومین علیهم السلام است و انسان به تنهایی و بدون کمک خداوند و به تنهایی نمی تواند به درجه ای از آن هم برسد.

در نتیجه اخلاق پسندیده در محافظت از فخرفروشی اثر دارد، وقتی شخصی مزین به معالی الاخلاق شد دیگر فخر فروشی ندارد.

فراز چهارم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا»؛ بار خدایا بر محمد و آلش درود فرست، و درجه و مرتبه مرا نزد مردم بلند مگردان مگر آنکه مرا به همان اندازه نزد خودم پست گردانی، و عزتی آشکار برایم ایجاد مکن مگر که به همان اندازه در باطنم خاکسار سازی.

اینکه حضرت صلوات می فرستند نشان دهنده ی این است که این امر در پذیرش دعاها تاثیر بسزایی دارد.پس باید همیشه قبل و بعد دعاهایمان صلوات بفرستیم.

دَرَجَةً که اینجا آمده یعنی انسان قابل رشد است و می تواند با اعتقاد صحیح داشتن و عمل صالح انجام داردن درجه به درجه بالا رود و به قلّه ی کمال برسد.

آیت الله بهجت از نظر مقام علمی و عبادتی خیلی بالا بودند و بدون اینکه کاری کنند و اظهار محبتی انجام دهند به دلیل عبادتی که می کردند در دل مردم جا داشتند اما وصیت کرده بودند که بر قبر من بنویسید العبد محمدتقی بهجت. و همچنین شهید سلیمانی و یا مقام معضم رهبری در سخنانشان می فرمایند این حقیر. این ها همه به این مقام رسیده اند که خودشان در مقابل خداوند هیچ چیز نیستند. پس درجات معنوی فی نفسه عامل تکبر هستند اما حضرت یاد می دهند که همانگونه که دعا می کنیم خداوند درجه ما را بین مردم بالا ببرند به همان اندازه نزد خودمان ما را کوچک کنند که دچار کبر و غرور نشویم.

عزت حقیقی حادث شدنی است یعنی از سمت خداوند ایجاد می شود. پس باید از خداوند برای عزت ظاهری کمک خواست که در مقابلش هم یک ذلت باطنی هم ه شود.

همانطور که عزت بر دو قسم است ذلت هم بر دو قسم ظاهری و باطنی است. ذلت باطنی خواری نزد نفس خودمان است ولی ذلت ظاهری نزد دیگران است و اصلاً چیز خوبی نیست. ولی در نفس خودمان باید همیشه خودمان را ذلیل بدانیم.

فراز پنجم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنِی بِهُدًی صَالِحٍ لَا أَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَرِیقَةِ حَقٍّ لَا أَزِیغُ عَنْهَا، وَ نِیةِ رُشْدٍ لَا أَشُک فِیهَا، وَ عَمِّرْنِی مَا کانَ عُمُرِی بِذْلَةً فِی طَاعَتِک، فَإِذَا کانَ عُمُرِی مَرْتَعاً لِلشَّیطَانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیک قَبْلَ أَنْ یسْبِقَ مَقْتُک إِلَی، أَوْ یسْتَحْکمَ غَضَبُک عَلَی»؛ بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از روشی پسندیده بهره دِه که آن را با برنامه‌ای دیگر عوض نکنم، و مرا به طریق حق رهنمون شو آن‌گونه که از آن روی نتابم، و نیتی درست و استوار به من مرحمت کن آن‌سان که در آن به تردید نیفتم، و مرا تا وقتی زنده بدار که عمرم در طاعت تو به کار رود، و چون بخواهد عمرم چراگاه شیطان شود جانم را بستان قبل از - آنکه دشمنی‌ات به من رو کند، یا خشمت بر من مستحکم گرد.

خداوند بهره های خاصی دارد که به افراد خاص عطا می کند. خداوندا مرا از بهره هایی که به افراد قابلت عطا می کنی، بهره مند کن. مثل اینکه در منزل به بعضی از فرزندانتان هدیه خاص می دهید به دلیل اینکه به حرف شما گوش کرده است و شما از او راضی هستید.

یکی از این نعمتها و بهره ها نعمت هدایت است. هدایت انواع خاصی دارد:، یکی از آنها «بِهُدًی صَالِحٍ» هدایتی که صلاحیت رساندن انسانها به کمال را دارد و این هدایت آنقدر ارزشمند است که نباید بر سر آن با کسی یا چیزی معامله کنیم. اینگونه نیست که افرادی که به هدایت صالح می رسند فقط آخرت خوبی دارند، بلکه دنیایشان هم ان شاءالله تأمین می شود.

«طَرِیقَةِ حَقٍّ» راه حق یکی بیشتر نیست. صراط یکی است همانطور که در قرآن آمده «اِهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ».

و جمع هم ندارد. برعکس سبل که جمع آن سبیل است) و انقدر این راه حق ارزشمند است که امام از خداوند می خواهند که ایشان را به راه حق هدایت کند و دیگر از آن دور نشوند.

عمر انسان محدود است و باید در طاعت الهی استفاده شود و اگر زمانی عمر چراگاهی برای شیطان شد عمر را بگیر قبل از اینکه سختی تو فرد را بگیرد.

در اینجا «غَضَبُک عَلَی» را بعد از «یسْتَحْکمَ» به کار برده ولی «َمقْتُ» را به تنهایی به کار برده است. یعنی انگار که عمر در راه شیطان استحکام پیدا کرده و غضب خدا علیه من نیز استحکام پیدا کرده است.

فراز ششم: «اللَّهُمَّ لَا تَدَعْ خَصْلَةً تُعَابُ مِنِّی إِلَّا أَصْلَحْتَهَا، وَ لَا عَائِبَةً أُوَنَّبُ بِهَا إِلَّا حَسَّنْتَهَا، وَ لَا أُکرُومَةً فِی نَاقِصَةً إِلَّا أَتْمَمْتَهَا»؛ الهی در وجود من هیچ خصلت عیبناک مگذار مگر آنکه آن را به دایره اصلاح آوری، و مرا با هیچ عیبی که به خاطر آن سرزنشم کنند رها مکن مگر آنکه آن را نیکو گردانی، و هیچ کرامتی را در من ناقص مگذار مگر آنکه به کمالش رسانی.

اگر اخلاق خوبی در من هست ولی ناقص است کمکم کن و آن را کامل کن.

در ادامه خانم دیانتی کتاب پیامها و هدایت ها را معرفی کردند که از شروح صحیفه سجادیه است و دعا کرده و جلسه را به پایان رساندند.

 

 

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد