امروز یکشنبه, 16 ارديبهشت 1403 - Sun 05 05 2024

منو

تفسیر جزء دوازدهم قران کریم

tafcir4

به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه علمیه حضرت زینب کبری سلام الله علیها دوازدهمین روز از ماه مبارک رمضان، تفسیر جزء دوازده توسط استاد گرانقدر سرکار خانم جواهری در ۱۷ اردیبهشت به صورت مجازی برگزار شد.
خانم جواهری در تفسیر سوره هود ۶۹ بیان کرد: فرشتگان، به اذن الهى به صورت و شكل انسان در مى‌آيند و سخن را با سلام شروع کردند و ، يك شعار آسمانى و شيوه‌اى ملكوتى است بعد وسایل پذیرایی هر انچه که داشتند برای مهمان آوردن است.
در تفسیر آیه ۷۰: احساس خطر كردن حضرت ابراهيم عليه السلام، غير از ترس و ضعفى است كه معمولًا انسان‌ها در برخورد با مسائل به آن دچار مى‌شوند، زيرا او بت‌شكن تاريخ بود و هرگز از چيزى نمى‌ترسيد، امّا توجّه به خطر و سوء قصد، مسئله ديگرى است و غذا نخوردن ميهمان در عصر ابراهيم عليه السلام، نشانه‌ى خصومت با ميزبان بود و گاهى ريشه‌ى ترس انسان، جهل است اما فرشتگان از غذاهاى مادّى مصرف نمى‌كنند.
استاد در ادامه و تفسیر آیه ۷۳ گفت:
گاهى فرشتگان با غير پيامبر نيز تكلّم و گفتگو مى‌كنند و خانم هم مى‌تواند مخاطب ملكوتيان قرار گيرد. هرگز از امدادهاى غيبى الهى، مأيوس نشويم.
براى بر طرف كردن استبعاد و تعجّب در امرى، نعمت‌هاى بيشمار الهى را ياد كنيم.(همان خدايى كه آتش را بر ابراهيم عليه السلام، سرد و او را بر بت‌پرستان پيروز نمود، مى‌تواند به پيرزنى عقيم و شوهرى سالخورده، فرزندانى عطا فرمايد) بنابراین فرزند صالح، رحمت و بركت از جانب خداست.
در ادامه و تفسیر آیه ۷۶: انبيا، دلسوزترين رهبران جامعه‌ى بشرى هستند، و با حلم و ناله و انابه، براى نجات مردم تلاش مى‌كنند و شفاعت ابراهيم براى مردم، قبل از اطلاع او به قطعى شدن عذاب بوده است. گاهى شفاعت انبيا هم پذيرفته نمى‌شود. زمانى كه فرمان حتمى خداوند صادر شد، هيچ مقامى نمى‌تواند مانع آن شود.
خانم جواهری در ادامه و تفسیر آیه ۷۹ بیان کرد: حضرت لوط عليه السلام در اين آيه مى‌فرمايد: اگر من ياران مؤمنى مى‌داشتم، هرآينه با شما فرومايگان به مبارزه برخاسته و از مهمانانم دفاع مى‌كردم و يا لااقل آنها را به نقطه‌ى امنى مى‌بردم و پناه مى‌دادم.
در روايات متعدّد، از زنانى كه خود را شبيه مردان ومردانى كه خود را همانند زنان مى‌كنند وزمينه عمل زشت لواط را فراهم مى‌سازند، به شدّت نكوهش شده است.
انسان در اثر گناه، چنان مسخ مى‌شود كه طبيعى‌ترين راه براى او زشت، و زشت‌ترين راه برايش حقّ و زيبا جلوه مى‌كند. اگر قدرت، حكومت، تشكيلات و قواى مسلّحه نباشد، حتّى انبيا نيز در جلوگيرى بسيارى از منكرات فلج هستند و اگر مى‌توانيم، جلوى فساد را بگيريم، و گرنه خود را از محيط فاسد دور كنيم.
استاد در ادامه و تفسیر آیه ۱۱۶ سوره هود گفت: این آیات دارد هشدار می دهد در همه‌ى زمان‌ها، افراد بى‌تفاوت نسبت به مفاسد اجتماعى، محكوم و مورد انتقادند و بيشترين مسئوليّت در نهى از منكر، بر عهده‌ى صاحبان علم و قدرت است. در هر جامعه‌اى، افراد مصلح و دلسوز در اقليّت هستند. رمز سقوط امّت‌هاى پيشين، بى‌تفاوتى و ترك نهى از منكر بوده است. بنابراین ظلم، عيّاشى و جرم، اضلاع مثلث شوم سقوط و هَلاكت‌اند.
استاد در ایه ۱۱۹ فلسفه آفرینش را بیان می کند: ۱. عبادت. ۲. آزمایش ۳. رحمت و هر سه یک نقطه مشترک دارند و آن هم تکامل روحی و معنوی است.
تنها راه برچيده شدن اختلافات، لطف و رحمت الهى است و خداوند قوانين و سنّت‌هايى را بر خود لازم كرده است. خداوند با قرار دادن فطرت و عقل از درونِ انسان و ارسال انبيا و كتب آسمانى از بيرون، حجّت را بر مردم تمام كرده است‌ و  محدوديّت دارددر نهایت جنّ نيز مانند انسان، داراى تكليف و كيفر و پاداش است.
استاد جواهری در آخرین آیه از سوره هود گفت: در اینجا علم غیب مطلق را به خداوند نسبت داده است، امّا به اذن و اراده‌ى الهى، پيامبران نيز از علم غيب برخوردارند. آگاهى از اسرار جهان مخصوص خداوند است. زمين و آسمان (تمام هستى)، علاوه بر ظاهر، داراى غيب و نهانى نيز هست و همه چيز او و بازگشت هر چيزى به سوى اوست. ايمان به غيب، زمينه‌ساز عبادت و توكّل بر خداوند است.
هر كس به خداوند توكّل كند، مورد لطف او قرار مى‌گيرد.
خانم جواهری در تفسیر سوره یوسف آیه  ۱ بیان کرد: آيات اين سوره، به هم پيوسته و در چند بخش جذاب و فشرده، داستان زندگى يوسف را از كودكى تا رسيدن او به مقام خزانه دارى كشور مصر، عفت و پاكدامنى او، خنثى شدن توطئه هاى مختلف عليه او و جلوه هايى از قدرت الهى را مطرح مى كند.

امّا با توجّه به اين كه از ميان 29 سوره‌اى كه با حروف مقطّعه آغاز شده، در بيست و چهار مورد پس از آن، سخن از قرآن و معجزه بودن آن است، شايد بهترين وجه، همان نظر اوّل باشد.
قرآن به هر زبانى كه نازل مى‌شد، ديگران بايد با آن زبان آشنا مى‌شدند. امّا نزول قرآن به زبان عربى داراى مزايايى است و زبان عربى داراى چنان گستردگى لغات و استوارى قواعد دستورى است كه در زبان‌هاى ديگر يافت نمى‌شود. طبق روايات زبان اهل بهشت، عربى است. مردم منطقه‌اى كه قرآن در آن نازل شد، عرب زبان بودند و امكان نداشت كه كتابِ آسمانى آنها به زبان ديگرى باشد.
قرآن، تنها براى تلاوت و تبّرك نيست، بلكه وسيله‌ى تعقّل و رشد بشر است.
براى رسيدن به سعادت، تنها نزول قرآن كافى نيست؛ بلكه بايد درباره‌ى آن تعقّل هم كرد.
در ادامه و تفسیر آیه ۳ سوره یوسف : قصّه و داستان در تربيت انسان سهم بسزايى دارد. زيرا داستان، تجسّم عينى زندگى يك امت و تجربه عملى يك ملّت است.
تفاوت داستان‌هاى قرآن با ساير داستان‌ها:۱ . قصّه‌گو خداوند است. ۲. هدفدار است. ۳. حقّ است، نه خيال. ۴. بر اساس علم است، نه گمان. ۵. وسيله‌ى تفكّر است، نه تخدير. ۶. وسيله‌ى عبرت است، نه تفريح و سرگرمى.
داستان حضرت يوسف، «أَحْسَنَ الْقَصَصِ» است، زيرا: ۱. معتبرترين داستان‌ها است. ۲.در اين داستان، جهاد با نفس كه بزرگ‌ترين جهاد است، مطرح مى‌شود. ۳.قهرمان داستان، نوجوانى است كه تمام كمالات انسانى را در خود دارد. (صبر، ايمان، تقوا، عفاف، امانت، حكمت، عفو و احسان) ۴. تمام چهره‌هاى داستان، خوش عاقبت مى‌شوند. مثلا يوسف به حكومت مى‌رسد، برادران توبه مى‌كنند، پدر بينايى خود را بدست مى‌آورد، كشور قحطى زده نجات مى‌يابد و دلتنگى‌ها و حسادت‌ها به وصال و محبّت تبديل مى‌شود. ۵. در اين داستان مجموعه‌اى از اضداد در كنار هم طرح شده‌اند: فراق و وصال، غم و شادى، قحطى و پرمحصولى، وفادارى و جفاكارى، مالك و مملوك، چاه و كاخ، فقر و غنا، بردگى وسلطنت، كورى و بينايى، پاكدامنى و اتهام ناروا بستن.
نه فقط داستان‌هاى الهى، بلكه تمام كارهاى خداوند، «أَحْسَنَ» است. زيرا: بهترين آفريدگار است.بهترين كتاب را دارد.بهترين دين را دارد.بهترين پاداش را مى‌دهد.و در برابر اين بهترين‌ها، خداوند بهترين عمل را از انسان خواسته است.
غفلت در قرآن به سه معنى مطرح شده است: الف: غفلت بد،همانا بسيارى مردم از آيات ما غافلند.
ب:غفلت خوب،كسانى‌كه بر زنان پاكدامن و غافل از فحشا، تهمت زنا مى‌زنند در دنيا و آخرت لعنت شده‌اند.  
ج: غفلتِ طبيعى به معناى بى‌اطلاعى،كه خدا براى حفظ حرمت و احترام پيامبر نمى‌فرمايد: «كنت من قبله لمن الجاهلين»
خانم جواهری درتفسیر سوره یوسف آیه ۴ اشاره کرد: داستان حضرت يوسف، با رؤيا شروع مى‌شود.
خواب اولياى الهى، متفاوت است؛ گاهى نيازمند تعبير است، مثل خوابِ حضرت يوسف و گاهى به تعبير نياز ندارد، بلكه عين واقع است. مانند خواب حضرت ابراهيم كه مأمور مى‌شود تا اسماعيل را ذبح كند. كسانى‌كه خواب مى‌بينند چند دسته‌اند:
دسته اوّل، كسانى‌كه روح كامل و مجردى دارند و بعد از خواب رفتنِ حواس، با عالم عقل مرتبط شده و حقايقى را صاف و روشن از دنياى ديگر دريافت مى‌كنند.
اين گونه خواب‌ها كه دريافت مستقيم و صاف است، نيازى به تعبير ندارد.
دسته دوم، كسانى هستند كه داراى روح متوسط هستند و در عالم رؤيا، حقايق را ناصاف و همراه با برفك و تشبيه و تخيّل دريافت مى‌كنند.
دسته سوم، كسانى هستند كه روح آنان به قدرى متلاطم و ناموزون است كه خواب آنها مفهومى ندارد.
اين نوع رؤياها كه قابل تعبير نيستند، در قرآن به‌ «أَضْغاثُ أَحْلامٍ» تعبير شده است.
آنگاه كه يوسف به پدر خويش گفت: اى پدر! همانا من (در خواب) يازده ستاره با خورشيد و ماه ديدم، آنها را در برابر خود سجده‌كنان ديدم.
داستان حضرت يوسف، با رؤيا شروع مى‌شود. به گفته علامه طباطبايى در تفسيرالميزان، داستان يوسف با خوابى شروع مى‌شود كه او را بشارت مى‌دهد و نسبت به آينده‌اى روشن اميدوار مى‌سازد تا او را در مسير تربيت الهى صابر و بردبار گرداند. به جز بنيامين، ديگر برادران او از مادر جدايى بوده‌اند. حضرت يعقوب نيز فرزند حضرت اسحاق و او فرزند حضرت ابراهيم عليهم السلام است. خواب اولياى الهى، متفاوت است؛ گاهى نيازمند تعبير است، مثل خوابِ حضرت يوسف و گاهى به تعبير نياز ندارد، بلكه عين واقع است. مانند خواب حضرت ابراهيم كه مأمور مى‌شود تا اسماعيل را ذبح كند.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌فرمايد: خواب بر سه قسم است: يا بشارتى از سوى خداوند است، يا غم و اندوهى از طرف شيطان است و يا مشكلات روزمره انسان است كه در خواب آن را مى‌بيند.
مرحوم علامه طباطبايى در تفسير الميزان‌ مى‌گويد: سه عالم وجود دارد؛ عالم طبيعت، عالم مثال، عالم عقل. روح انسان به خاطر تجردّى كه دارد، در خواب با آن دو عالم ارتباط پيدا مى‌كند و به ميزان استعداد و امكان، حقايقى را درك مى‌كند. اگر روح كامل باشد، در فضاى صاف حقايق را درك مى‌كند. و اگر در كمال به آخرين درجه نرسيده باشد، حقايق را در قالب‌هاى ديگر مى‌يابد. همانطور كه در بيدارى، شجاعت را در شير و حيله را در روباه و بلندى را دركوه مى‌بينيم، در خواب، علم را در قالب نور، ازدواج را در قالب لباس و جهل و نادانى را به صورت تاريكى مشاهده مى‌كنيم.
كسانى‌كه خواب مى‌بينند چند دسته‌اند:
دسته اوّل، كسانى‌كه روح كامل و مجردى دارند و بعد از خواب رفتنِ حواس، با عالم عقل مرتبط شده و حقايقى را صاف و روشن از دنياى ديگر دريافت می کنند.اين گونه خواب‌ها كه دريافت مستقيم و صاف است، نيازى به تعبير ندارد.
دسته دوم، كسانى هستند كه داراى روح متوسط هستند و در عالم رؤيا، حقايق را ناصاف و همراه با برفك و تشبيه و تخيّل دريافت مى‌كنند.
دسته سوم، كسانى هستند كه روح آنان به قدرى متلاطم و ناموزون است كه خواب آنها مفهومى ندارد. اين نوع رؤياها كه قابل تعبير نيستند، در قرآن به‌ «أَضْغاثُ أَحْلامٍ» تعبير شده است.
قرآن در سوره‌هاى مختلف، از رؤياهايى نام برده كه حقيقت آنها به وقوع پيوسته، از جمله:
الف: رؤياى يوسف عليه السلام درباره سجده‌ى يازده ستاره و ماه و خورشيد بر او كه با رسيدن او به قدرت و تواضع برادران و پدر و مادر در برابر او تعبير گرديد.
ب: رؤياى دو يار زندانىِ يوسف كه بعداً يكى از آنها آزاد و ديگرى اعدام شد.
ج: رؤياى پادشاه مصر درباره گاوِ لاغر و چاق كه تعبير به قحطى و خشكسالى بعد از فراخ شد.
د: رؤياى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله درباره عدد اندك مشركان در جنگ بدر كه تعبير به شكست مشركان شد.
ه: رؤياى پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله درباره ورود مسلمانان با سر تراشيده به مسجدالحرام كه با فتح مكّه و زيارت خانه خدا تعبير شد.
و: رؤياى حضرت ابراهيم در مورد ذبح فرزندش حضرت اسماعيل
خانم جواهری در ادامه گفت : پدر و مادر، بهترين مرجع براى حلّ مشكلات فرزندان هستند. پدر را به اسم صدا نزنيم. ديدن ماه و خورشيد و ستارگان (به صورت هم زمان)، از شگفتى‌هاى رؤياى يوسف است. خوابِ اولياىِ خدا، واقعى است. انسان‌هاى برگزيده، به مقامى مى‌رسند كه مسجود ديگر انسان‌ها مى‌شوند.گاهى در نوجوان، استعدادى هست كه بزرگترها را به تواضع وامى‌دارد.
استاد جواهری در پایان و آیه ۵ سوره یوسف گفت: يكى از اصول زندگى، رازدارى است و نباید در اختیار دیگران قرار دهیم. حضرت يوسف، خواب خود را دور از چشم برادران، به پدر گفت كه اين خود نشانه‌ى تيزهوشى اوست. خطر حسادت در محيط خانه و جامعه را به فرزندان گوشزد كنيم. كتمان فضايل به خاطر جلوگيرى از حسادت‌ها، كارى بايسته است. با پى بردن به استعداد يك فرزند، آن را با ساير فرزندان مطرح نكنيم.گاهى شيطان در آستين است. در خانواده انبيا نيز، مسايل ضد اخلاقى همچون حسد و حيله ميان فرزندان مطرح است ولی ما کاری کنیم که زمينه‌هاى حسادت را شعله‌ور نكنيم. برادران يوسف عليه السلام كه از خواب وى و مقام آينده او اطلاعى نداشتند چنان‌ كردند. اگر اطلاع مى‌يافتند چه مى‌كردند؟!
برخی اسرار آنچنان مهم است که  افشاى اسرار و برخى اخبار، ممكن است بسيار گران تمام شود و افشاى آن زندگى فرد يا افرادى را به مخاطره مى‌اندازد. لازم است والدين، از روحيات فرزندانشان نسبت به هم آگاه باشند تا بتوانند اعمال مديريّت كامل نمايند. شيطان با استفاده از زمينه‌هاى درونى بر ما سلطه مى‌يابد و بدانیم شیطان دشمن انسان است.

 

نظر خود را اضافه کنید.

0
شرایط و قوانین.
  • هیچ نظری یافت نشد