تفسیر جزء اول قرآن کریم
- دسته: معاونت فرهنگی
- بازدید: 15431
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه، اولین روز از ماه مبارک رمضان را با تفسیر جزء اول قرآن کریم با سخنرانی استاد گرانقدر سرکار خانم جواهری در ۶ اردیبهشت به صورت مجازی برگزار شد.
استاد جواهری در تفسیر جزء ۱ سوره بقره آیه ۳۴ گفت: ابلیس از فرشتگان نبوده است و از نژاد جنّ بود كه در جمع فرشتگان عبادت مىكرد.
سجده بر آدم چون به فرمان خدا بود، در واقع بندگى و عبوديت خداست. زيرا عبادت واقعى، عملى است كه خداوند بخواهد، نه آنكه طبق ميل ما باشد. ابليس حاضر بود قرنها سجده كند، ولى به آدم سجده نكند.
در اینجا سوال است که آدم چه خصوصیاتی داشت که خداوند دستور داد بر او سجده کنند: امام سجاد عليه السلام مىفرمايد: پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: سجده بر آدم به خاطر ذرّيه و نسل او بود.
سجده فرشتگان موقّتى بود، امّا نزول آنها بر مؤمنان و استغفارشان براى آنان دائمى است.
در اینجا باید گفت: خیلی بىانصافى است كه به فرمان خدا تمام فرشتگان بر انسان سجده كنند، ولى انسان براى خدا سجده نكند.
استفاده هایی که از این آیه می بریم:
۱. فرشتگان نيز مانند انسان، مورد خطاب و امر و نهى قرار دارند.
۲. لياقت،از سابقه مهمتر است. فرشتگان قديمى بايد براى انسان تازه به دوران رسيده امّا لايق، سجده كنند.
۳. خطرناكتر از نافرمانى در عمل، بىاعتقادى به فرمان است.
۴. تكبّر و جسارت ابليس،باعث شیطان شدن شیطان و سرچشمهى بدبختى هاى او شد.
در تفسیر آیه بعد سوره بقره آمده است : در فرهنگ قرآن، «شجر» علاوه بر درخت، به «بوته» هم گفته مىشود. مثلًا به بوته كدو مىگويد: «شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ»
آنچه از آيات ديگر قرآن و روايات استفاده مىشود، باغى كه آدم در آن مسكن گزيد، بهشت موعود نبوده است زيرا:
۱ - آن بهشت، براى پاداش است و آدم هنوز كارى نكرده بود كه استحقاق پاداش داشته باشد.
۲. كسىكه به بهشت وارد شود، ديگر خارج نمىشود.
۳. در آن بهشت، امر و نهى و ممنوعيّت و تكليف نيست، در حالى كه آدم از خوردن درخت نهى شد. به علاوه در روايات اهل بيت عليهم السلام نيز آمده است كه بهشت آدم، بهشت موعود نبوده است.
نهى حضرت آدم، نهى تكليفى نبود كه انجامش حرام باشد، بلكه جنبهى ارشادی داشت.
در این آیه نیز چند استفاده می بریم:
۱. خداوند ادم و حوا را یکسان مورد خطاب قرار می دهد.
۲. نزديك شدن به گناه همان و افتادن در دامن گناه همان.
۳. تخلّف از راهنمايىهاى الهى، ظلم به خويشتن است.
خانم جواهری در ایه ۳۶سوره بقره بیان کرد: از آيه استفاده مىشود كه غرض اصلى از خلقت آدم اين بود كه وى در زمين زندگى كند، ولى زندگى در زمين نيازمند يك نوع آمادگى بود و بايد آدم بداند كه:
۱. آزاد مطلق نيست. در زندگى او، امر و نهى و تكليف وجود دارد.
۲. ابليس دشمن اوست و چه بسا با سوگند و وعدههاى دروغ، انسان را فريب دهد.
۳. اطاعت از شيطان، عامل سقوط اوست.
۴. توبه، وسيله جبران است.
۵. لغزشهاى كوچكى بوده كه قابل عفو است. شيطان براى ايجاد لغزش، دست به هر نوع تاكتيك روانى و تبليغاتى زد، از جمله ، براى آدم و حوّا سوگند ياد كرد. قيافهى خيرخواهانه به خود گرفت و گفت: من از خيرخواهان شما هستم. وعده ابديّت داد، كه اگر اين گياه را بخوريد، زندگى و حكومت ابدى خواهيد داشت.دروغ گفت و به ذات حقّ تهمت زد.
باید بدانیم:خطر شيطان، براى بزرگان نيز هست. او به سراغ آدم و حوّا آمد.
انسان وسوسهپذير است و بدانیم اگر خطا کنیم سقوط خواهیم کرد پس عبرت بگیریم.
استاد در تفسیر سوره توبه آیه ۳۷ گفت: توفيق توبه از خداست، چگونگى و راه توبه را هم خدا به ما نشان می دهد. قبول توبه و ارائهى راه آن، از شئون تربيت و ربوبيّت خداست. اگر توبه را به خدا نسبت دهيم، به معنى بازگشت لطف و رحمت او بر بندهى خلافكار و پشيمان است؛ و اگر آنرا به بنده نسبت دهيم به معنى بازگشت انسان خطاكار به سوى خداوند است.
تفسیر آیه ۳۸:گرچه اعتراف به خطا و توبهى آدم و حوّا، سبب شد كه خداوند آنان را عفو كند، ولى بعد از توبه بار ديگر به بهشت برنمىگردد. زيرا آثار وضعى لغزش، غير از عفو الهى است. گاهى يك حركت، دامنهى تأثيرات خوب و بدش در آیندگان ما هم ظهور می کند. براى راهنمايى بشر، آمدن انبيا قطعى است. ولی براى راهنمايى بشر، آمدن انبيااست و هدايت واقعى تنها از طرف خداست و قرآن برای ما کافی است. امنيّت و آرامش واقعى، در سايهى پيروى از دين و خداوند است.
خانم جواهری در ادامه و آیه ۸۹ سوره بقره گفت: آیه در مورد یهود است و بسیار تکان دهنده است.
اديان الهى، يكديگر را تصديق مىكنند و استفاده از این می بریم که:
۱. به هر استقبالى نبايد تكيه كرد. با آنكه يهوديان در انتظار پيامبر صلى الله عليه و آله ساليانى مدينه سكنى گزيدند، ولى در عمل كفر ورزيدند.
۲. شناخت حقّ و علم به آن كافى نيست. چه بسا افرادى كه حقّ را فهميدند، ولى به خاطر لجاجت كافر شدند.
آیه ۹۰ سوره بقره یکی از، علّت های كفر يهوديان به پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم حسادت ورزيدن بود كه چرا بر يكى از افراد بنىاسرائيل، وحى نازل نشده است. و اين حسادت و كفرورزى، برایشان بد شد.
استفاده ای که از این آیه می توان برد:
۱. گاهى حسد، مايهى كفر است. بنىاسرائيل آرزو داشتند پيامبر موعود از نژاد آنان باشد و چون به آرزوى خود نرسيدند، حسادت کردند و كافر شدند.
۲. بدترين معاملات انسان هستى خود را بدهد و غضب الهى را بخرد.
خانم جواهری در ادامه و آیه ۹۱ بیان کرد : پيامبر اسلام، مأمور دعوت همهى امّتها به اسلام بوده است. اما آنها نژادپرستى و تعصّبات قومى داشتند. چون يهوديان زمان پيامبر به رفتار نياكان خود راضى بودند، خداوند نسبت قتل انبيا را به آنان داده است.
در تفسیر آیه ۹۲ سوره بقره شاهد زندهى ديگر بر اين كه شما عرب بودن محمد صلى الله عليه و آله را فقط بهانه قرار دادند تا به او ايمان نياورند زیرا زمان حضرت موسی که ایشان از قوم خودشان هم بودند بعد از معجزه ایمان نیاوردند، بنابراین ذكر سوابق، زمينه را براى قضاوت درست فراهم مىكند جلوی ادعاها گرفته می شود. شما همه ستم کار شدید و ظلمی به خود و آیندگان کردید.
در ادامه استاد جواهری آیه ۹۷ سوره بقره گفت: خيالپردازى و لجاجت انسان تا آنجا گسترده مىشود كه به جهان فرشتگان نيز سرايت مىكند. خداوند در اینجا هم از فرشته اش دفاع می کند که مورد تهمت قرار گيرند، لازم است.
خانم جواهری در آیه ۹۸ سوره بقره گفت: هركه دشمن خدا و فرشتگان و پيامبران او و جبرئيل و ميكائيل باشد خداوند دشمن كافران است.
(این دو فرشته از فرشتگان مقرب خداوند هستند به این علت اسم هایشان آمده است)
آیه ۹۹ به دنباله آیات قبل است:در برابر تضعيف ناحقّ، بايد حق تقويت شود و فسق و گناه زمينهى كفر است.
خانم جواهری در آیه ۱۰۱گفت: خداوند در برخورد با مخالفان، انصاف می کرد.
آیه ۱۰۲ سوره بقره: حكومت، با نبوّت منافات ندارد. برخى انبيا حكومت داشتهاند وساحران براى مقدّس جلوه دادن و توجيه كار خود، سليمان را نيز ساحر دانستند و خداوند در اینجا از مقام انبيا در برابر تهمت ديگران دفاع کرد و گفتند تعليم و تعلّم و اعمال سحر، در رديف كفر است.
حال براى مقابله با علوم مضرّ وعقايد انحرافى، آگاهى صالحان از آنها لازم است. انسان در بين دو آموزش قرار داد: هم وسوسهای شيطانى و هم الهامات الهى و فرشتگان نيز مىتوانند معلّم انسانها شوند. باید بدانیم هر دانشی نیز درست نیست. یادگرفتن سحر کار مفیدی نیست.
سحر و جادو نیز واقعیت دارد ولی همه زیر نظر خداوند است.
ساحران شاید در این دنیا به خیری برسند ولی در اخرت هرگز.
استاد در آیه بعد گفت : ايمان به تنهايى كافى نيست، تقوا و مراقبت لازم است و پاداشهاى الهى، قطعى است.
در تفسیر آیه۱۰۴ ادامه داد : این آیه طرز صحبت کردن با افراد بزرگ را به ما یاد می دهد.
توجّه به انعكاس حرفها داشته باشيد.ممكن است افرادى با حسن نيّت سخن بگويند، ولى بايد بازتاب آنرا نيز در نظر داشته باشند و دشمن، تمام حركات و حتّى كلمات ما را زير نظر دارد و از هر فرصتى كه بتواند مىخواهد بهره برده و ضربه بزند. بايد در سخن گفتن با بزرگان و معلّم، ادب در گفتار رعايت شود.اگر از چيزى نهى مىشود، بهتر است جايگزين مناسب آن معرّفى کنیم.
خانم جواهری در ادامه و آیه ۱۰۵ گفت: اين آيه، از كينه توزى و عداوت مشركان و كفّار از اهل كتاب، نسبت به مؤمنان پرده برمىدارد.
ما باید ارادهى قلبى و روحيّه باطنى دشمن را بشناسيم و هرگز به آنان اعتماد نکنیم و خيررسانى، از شئون ربوبيّت است. حسادت حسود و بخل آنها، هيچ اثرى در ارادهى لطف خداوند ندارد. فضل و رحمت و هدايت خداوند، شامل همهى اقوام و ملل مىشود و اختصاصى به بنىاسرائيل وگروه خاصّى ندارد.
آیه ۱۰۶سوره این گونه است: يكى از مصاديق آيه، استمرار امامت در جامعه و جانشينى هر امام به جاى امام قبلى است، انسان همراه با نيازهاى فطرى و ثابت خويش، گاهى در شرايط خاصّ اجتماعى، اقتصادى، سياسى و نظامى نيز قرار مىگيرد. در اين موارد در كنار قوانين و مقررات و احكام ثابت، بايد دستورالعملهاى متغير داشته باشد كه از طريق نسخ يا فرمان پيامبر و جانشينان او به مردم ابلاغ شود. حالا اگرتغيير احكام، دليل بر شكست طرح قبلى نيست، بلكه نشانهى توجّه به مسائل جديد و تغييرى حكيمانه است. مثل تغيير كتاب و معلّم.
در ظاهر دستورها متغير و انبيا متعدّدند، ولى لطف خدا همواره يكسان است و جعل احكام و همچنين تغيير و تأخير آنها، بدست خداست.
همواره بايد بهتر يا همانند جايگزين شود، نه پستتر و اسلام هرگز بنبست ندارد. بعضى از قوانين، قابل تغيير است. تغيير قانون، علاوه بر زمينههاى گوناگون و پيدا شدن مصالح جديد، نياز به قدرت دارد.
استاد جواهری درپایان و تفسیر آیه ۱۰۷ گفت: حقّ حاكميتِ هميشگى ومطلقِ آسمانها وزمين، مخصوص خداوند است.تغيير قوانين، مخصوص خداوندى است كه حاكميّت آسمانها و زمين را دارد. لذا شائبهى هيچ هوس يا ترسى در اين تغييرها نيست. راضى كردن كسانىكه بهانهگير و لجوج هستند، براى شما ارزش نباشد، چون غير از خداوند كسى شما را يارى و سرپرستى نخواهد كرد.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.