خلاصه ی سخنرانی رهبر انقلاب در جمع بانوان برگزیده کشور به مناسبت روز زن
- دسته: راه اینجاست
- بازدید: 5353
زن پس از انقلاب اسلامی
واقعاً این یکى از بزرگترین افتخارات نظام اسلامى است که در سایهى نظام اسلامى اینهمه زن فرزانه و تحصیلکرده و خوشفکر و ممتاز از لحاظ فکرى و عملى در جامعهى ما وجود دارند؛ خیلى نعمت بزرگى است و مایهى افتخار است.
تربیت اینهمه انسان والا، برجسته و خوشفکر یکى از بزرگترین افتخارات نظام اسلامى است.
در تاریخ ما بىسابقه است؛ ما دورههاى گوناگون را دیدیم، آشنا هم بودیم با فضاى فرهنگى کشور؛ ما هرگز اینهمه انسان برجستهى در زمینههاى مختلف - چه در مسائل حوزوى، چه در مسائل دانشگاهى - نداشتیم.
بنده که حقیقتاً هروقت با این زنان برجسته مواجه میشوم، در مقابل آنها احساس خضوع میکنم.
اگر دنبال راهبرد در مسائل زن هستید اول قدم، خط زدن تفکرات غربی است.
اگر میخواهید دربارهى مسئلهى زن راهبرد درست را پیدا کنید و این راهبرد را با اجرائیّات و الزامات اساسى آن همراه کنید و در بلندمدّت پیش بروید و به نتیجه برسید، باید ذهنتان را از تفکّرات غربى در مورد زن تخلیه کنید. نمیگویم بىاطّلاع بمانیم، نه؛ ما طرفدار بىاطّلاعى نیستیم، بنده طرفدار آگاهى و آشنایى هستم، امّا مرجعیّت آن افکار را بکلّى رد کنیم. افکار غربىها، نظرات غربىها، در زمینهى مسئلهى زن مطلقا نمیتواند مایهى سعادت و هدایت جامعهى بشرى باشد.
چرا تفکرات غربی درباره زن باید حذف شود؟ مشکلش چیست؟
اولا تفکّرات آنها، تفکّراتى است مبتنى بر معرفتشناسى مادّى و غیرالهى، که این خودش یک غلطى است. هر دستگاه علمى و فکرى که بر پایهى معرفت مادّى و اعتقاد مادّى باشد، طبعاً غلط است. نگاه به حقایق آفرینش را بایستى با نگاه معرفتشناسى الهى، با اعتقاد بهوجود خدا، با اعتقاد به قدرت خدا و حضور الهى و ربوبیّت الهى شناخت و فهمید و دنبال کرد. پس پایه و ریشه و اساس تفکّرات غربىها چون مادّى است، غلط است. این یک. دوّم اینکه در رویکرد غربى به مسئلهى زن - همچنان که در تاریخ انقلاب صنعتى، انسان بروشنى مىبیند - یک نگاه کاسبگرانه و مادّى و اقتصادى دخالت داشته است. یعنى در اروپایى که زن حقّ مالکیّت نداشت و مایملک زن متعلّق به مرد و شوهرش بود، و حقّ تصرّف در مایملک خود نداشت یا از وقتى که دموکراسى در غرب راه افتاده بود زن حقّ رأى دادن نداشت، در یک چنین دنیایى ناگهان مسئلهى انقلاب صنعتى و کارخانجات و حضور مؤثّر شاغل زن در کارخانجات با خرج کمتر براى سرمایهدارها مطرح شد. آنوقت آمدند براى زن حقّ مالکیّت قائل شدند، براى اینکه بتوانند او را به کارخانه بکشانند، به او مزد کمترى بدهند، و طبعاً آمدن او به میدان اشتغال الزامات خودش را داشت و دنبالههاى خودش را تا امروز داشت. بنابراین علاوه بر اینکه نگاه به زن یک نگاه غیرالهى و مادّى است، اساساً سیاستهایى که بر اساس آنها، وضعیّت کنونى در اروپا عمدتاً و در دنیاى غرب پیش آمده است، با یک نگاه کاسبکارانه و مادّى و اقتصادى همراه بوده.
یک جهت دیگر در اینکه ما بایستى از نگاه غربى در مسئلهى زن پرهیز کنیم، این است: در نگاه غربى زن وسیلهاى براى اطفاى شهوت است؛ این غیر قابل کتمان است. این را اگر کسى ادّعا بکند ممکن است کسانى جنجال کنند که نه آقا اینجور نیست؛ لیکن زندگى آنها را که انسان نگاه میکند، اساساً این نگاه حاکم است. در محیط اجتماعى هرچه زن پوشش کمترى داشته باشد، مطلوبتر است. در مورد مرد این حرف را نمیزنند؛ در مهمانى رسمى، مرد بایستى با لباس کامل، پاپیون زده و کت و شلوار پوشیده و احیاناً لباس رسمى وارد بشود؛ امّا خانمها در این مهمانىهاى رسمى بایستى به شکل دیگرى ظاهر بشوند؛ این جز براى اینکه چشم هرزهى هوسآلود مرد بهرهمند بشود، هیچ فلسفهى دیگرى و حکمت دیگرى ندارد؛ امروز در دنیاى غرب اینجورى است؛ و عملاً بزرگترین ظلمى که امروز در دنیاى غرب به زنان میشود، از این قبیل است.
چرا تفکر برابری زن و مرد غلط است؟
یکى از بزرگترین خطاهاى تفکّر غربى در مورد مسئلهى زن، همین عنوان «برابرى جنسى» است. عدالت یک حق است؛ برابرى گاهى حق است، گاهى باطل است؛ چرا باید انسانى را که از لحاظ ساخت طبیعى - چه از لحاظ جسمى، چه از لحاظ عاطفى - براى یک منطقهى ویژهاى از زندگى بشر ساخته شده، از آن منطقهى ویژه جدا کنیم، به منطقهى ویژهى دیگرى که براى یک ساخت دیگر، براى یک ترکیب دیگرى خداى متعال آماده کرده بکشانیم؟ چرا؟ این چه منطق عقلایى دارد، چه دلسوزىاى در این هست؟ چرا باید کارى که مردانه است به زن داده بشود؟ این چه افتخارى است براى زن، که کارى را انجام بدهد که مردانه است؟ من متأسّفم که گاهى خود خانمها، خود بانوان، روى این مسئله حسّاسیّت نشان میدهند که ما با مردها چه فرقى داریم؟ خب بله، در خیلى از مسائل هیچ تفاوتى نیست. نگاه اسلام نسبت به زن و مرد، نگاه انسان است؛ در مسئلهى انسانیّت، سِیر مقامات معنوى، استعدادهاى فراوان فکرى و علمى هیچ تفاوتى نیست، امّا قالبها دو قالب است: یک قالب براى یک کار و یک صنف کار است، یک قالب براى یک کار دیگر است؛ البتّه کارهاى مشترکى هم وجود دارد. [آیا] این خدمت است که ما بیاییم یکى از این دو قالب را از منطقهى اختصاصى خودش بکشیم بیرون، ببریم در منطقهى اختصاصى آن قالب دیگر؟ این کارى است که غربىها دارند میکنند.
نتیجه گیری پرهیز از نگاه غربی:
به نظر من اگر شماها میخواهید براى مسئلهى اساسى زن و معضل زن و مشکلاتى که جامعهى زنان در همهجا - از جمله در کشور ما - به آن دچارند فکر بکنید، شرط اوّل آن این است که خودتان را و ذهنتان را باید از تفکّرات غربى که یک تفکّرات کلیشهاى غلط متحجّر نونما - ظاهرش نو، باطنش متحجّر؛ ظاهرش دلسوزانه، باطنش خائنانه - [است]، خلاص کنید، نجات بدهید؛ فکر مستقلّ از تفکرات غربى بکنید.
پس از چه تفکری و چه منبعی استفاده کنیم؟
الزام دوّم اینکه به متون اسلامى مراجعه کنید. واقعاً از قرآن و از سنّت و از حدیث و از دعا و از متون اسلامى و از کلمات ائمّه و رفتار ائمّه، آن اصول و پایههاى اصلى را اتّخاذ کنید. وحى است دیگر، وحى مال خدا است؛ خدا آفرینندهى من و شما است.
دو راه حل: حذف تفکر غربی و احیای تفکر دینی.
به نظر من اینها دو کار اصلى است.
اصلی ترین مسئله در مسائل زنان چیست؟
یک کار سوّم هم وجود دارد و آن اینکه در احصای (شمارش) مسائل اصلىِ زنان، حقیقتاً به مسائل اصلى بپردازیم، نه به مسائل درجهى دو.
*پرداختن به مسئلهى خانواده و بخصوص مسئلهى سلامت و امنیّت و آرامش و تکریم زن در محیط خانواده، یکى از مسائل اصلى است. ما چند مسئلهى اصلى داریم، یکى از آنها این است.
*نگاه کنید ببینید عوامل سَلب آرامش و سکینهى روحى زن در خانواده چه چیزهایى است؟ دنبال این باشید که با قانون، با روشهاى تبلیغى، با روشها و شیوههاى گوناگون، اینها را برطرف کنید. این، اساس قضیّه است. زن در خانه مایهى آرامش است؛ مایهى آرامش مرد، و مایهى آرامش فرزندان؛ دختر و پسر. اگر خود زن برخوردار از آرامش روانى و روحى نباشد، نمیتواند این آرامش را به خانواده بدهد. زنى که مورد تحقیر قرار بگیرد، مورد اهانت قرار بگیرد، مورد فشار کار قرار بگیرد، نمیتواند کدبانو باشد؛ نمیتواند مدیر خانواده باشد؛ درحالىکه زن، مدیر خانواده است. این مسئلهى اصلى است. این یکى از آن اصلىترین مسائل است، که خب در محیط زندگى ما - چه محیطهاى قدیمى ما، چه محیطهاى جدید ما - چندان مورد توجّه قرار نگرفته است و باید مورد توجّه قرار بگیرد....
*مسئلهى اصلى را باید پیدا کرد. به نظر من مسئلهى اصلى، یعنى یکى از مسائل اصلى، مسئلهى خانه و خانواده است: امنیّت زن در محیط خانواده؛ فرصت زن در محیط خانواده و خانهدارى براى بُروز استعدادها؛ [چیزى] مانع درس خواندن او، مانع مطالعه کردن او، مانع فهمیدن او، مانع نوشتن او نشود - [براى] کسى که اهل این چیزها است - میدان براى این کارها فراهم باشد؛ این اساس قضیّه است...
*مسئلهى زن از مسئلهى خانواده قابل تفکیک نیست. این را هم عرض بکنیم، اگر چنانچه کسى بخواهد مسئلهى زن را جداى از مسئلهى خانواده بحث بکند، دچار اختلال در فهم و در تشخیص علاج خواهد شد؛ این دو را باید در کنار هم دید، با اینکه دو مسئله است.
زن ریحانه است نه کارگزار!
من مکرّر عرض کردهام این حدیث معروف را که «اَلمَرأَةُ رَیحانَةٌ وَ لَیسَت بِقَهرَمانَة»؛ قهرمان، در تعبیرات رایج عربى، به آن کارگزار میگویند؛ مثل «اَمَرَ قَهرِمانَهُ بِکَذا»؛ مثلاً فلان صاحب ملک و املاک فراوان به قهرمان خودش، یعنى آن کسى که کارگزار امور این املاک است، گفت؛ به این میگویند «قهرمان». در این حدیث میگوید: خیال نکن زن کارگزار تو داخل خانه است که باید کارهاى خانه را [انجام دهد]؛ اینجورى نیست. خب ببینید، این خودش یک فصلى است که از آن چندین فصل گشوده میشود: مسئلهى احترام کار زن در خانه و عدم الزام او، مجبور نبودن او، قابل خریدارى شدن این کار یعنى قابل مبادلهى با پول؛ این است. اینها چیزهایى است که خب در اسلام هست، در فقه اسلام هست؛ واقعاً فقه ما فقه مترقّى و برجستهاى است. یک چیزهایى از آن را بعضى میگیرند، یک چیزهایى از آن را فراموش میکنند، یک چیزهایى را هم بهخاطر هماهنگى با این افکار هوچیگرانهى غربى از اینرو به آنرو میکنند؛ این را هم دیدهایم ما.
اشتغال بانوان:
مسئلهی اشتغال بانوان، جزو مسائل اصلى نیست. البتّه ما با اشتغال بانوان مخالف نیستیم؛ بنده خودم نه با اشتغالشان، نه با مدیریّتهاشان مخالفتى ندارم، مادامىکه با آن مسائل اصلى معارضه و تنافى پیدا نکند؛ اگر معارضه پیدا کرد، آن مقدّم است. یکى از کارهایى که در این زمینهى سوّم که عرض کردیم باید انجام بگیرد، طبعاً این است که نگاه کنند ببینند آن مشاغلى که متناسب با این خصوصیّت زن است چیست. بعضى از مشاغل هست متناسب با ساخت زن نیست، خب اینها را دنبال نکنند. یکى از کارها این است که آن تحصیلاتى را که به آن مشاغل منتهى میشود، بر زن تحمیل نکنند. این بحث دانشگاه و تحصیلات و مانند اینها که باز بعضىها جنجال میکنند که در تحصیلات تبعیض است، این تبعیض همهجا بد نیست. تبعیض آنجایى که ضدّ عدالت باشد بد است. و الّا فرض کنید وقتىکه شما در یک تیم فوتبال، یکى را میگذارید مهاجم، یکى را میگذارید مدافع، یکى را میگذارید دروازهبان، خب این تبعیض است دیگر. اگر آن کسى که باید در خط دفاع واایستد، گذاشتند مهاجم، خب تیم خواهد باخت. آن کسى که باید مهاجم باشد اگر گذاشتند دروازهبان که بلد نیست این کار را، خب تیم میبازد. این تبعیض است، [امّا] این تبعیض، عین عدالت است؛ یکى را اینجا میگذارند، یکى را آنجا میگذارند، یکى را آنجا میگمارند. [پس باید] ببینیم با توجّه به آن اهداف بلند چه درسى براى بانوان مناسب است، آن درس را در اختیارشان قرار بدهیم؛ نه اینکه مجبورش کنیم که شما چون در کنکور اینجورى شرکت کردى، و اینجورى نمره آوردى، حتماً باید بروى فلان درس را بخوانى، که این درس نه با طبیعت زنانهى او سازگار است، نه با اهداف عالى او سازگار است، نه شغلى که به دنبال این درس به او داده میشود، متناسب با او است. این چیزها را به نظر من در زمینهى اشتغال زنان باید در نظر گرفت. و خلاصه این را که زن نتواند همهى مشاغلى را که مرد به عهده میگیرد به عهده بگیرد، نباید ننگ دانست یا نقص دانست؛ نخیر، آن چیزى بد است که متناسب با طبیعت الهى [نباشد]. این، آن عرایض ما است که البتّه حالا چیزهاى دیگرى هم یادداشت کردیم، که به نظر من همین اندازه کافى است.
نظر خود را اضافه کنید.