برگزاری جلسه هفتم دوره تفسیر قرآن کریم
- دسته: معاونت فرهنگی
- بازدید: 457
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه، هفتمین و آخرین جلسه تفسیر قرآن کریم با سخنرانی استاد گرانقدر سرکار خانم جواهری در ۱۵ آذر به صورت مجازی برگزار شد.
خانم جواهری در تفسیر آیه ۹۴ سوره توبه بیان کرد: حدود هشتاد نفر از منافقان،در جنگ تبوك شركت نكردند و هنگامى كه پيامبر (صلی الله علیه و آله ) و مسلمانان از جنگ بازگشتند، براى توجيه كار خود، بهانههاى مختلفى را مطرح كردند. آيه نازل شد كه آنچه را مىگويند باور نكنيد و آنها را به خدا واگذاريد.
از این آیه استفاده ای که می کنیم این است که: ۱.مسلمانان بايد چنان مقتدر باشند كه متخلّفان، خود را موظّف به عذرخواهى كنند. ۲.با منافقانِ عذر تراش، قاطعانه برخورد كنيم. ۳.خداوند از راه غيب، پيامبرش را از اخبار منافقان و اعمال مردم آگاه مىسازد.
پس از پايان جنگ، عذر و بهانه تراشىها آغاز مىشود وعلم خدا نسبت به غيب و شهود، پيدا و پنهان، يكى است و چيزى از او پنهان نيست.
بنابراین يادآورى قيامت، از بهترين عوامل سازندهى انسان است و انسان در برابر تمام كارهاى خود مسئول است و قيامت، روز رسوايى است.
در ادامه و تفسیر آیه ۹۵ استاد افزود : اعراض دو گونه است يا بر اساس بزرگوارى و گذشت است يا بر اساس قهر و بىاعتنايى، و در اين آيه، به هر دو معنى به كار رفته است؛ منافقان درخواست اعراض و چشمپوشى از خطا داشتند، خداوند دستور اعراض قهرآميز داد. رسول خدا صلى الله عليه و آله پس از بازگشت از تبوك، فرمان داد تا مردم با منافقانِ تارك جبهه، معاشرت نكنند.
در آيهى قبل، عذر و بهانهشان پذيرفته نشد، در اين آيه چون در موضع ضعف و ذلّت قرار گرفتند، به سوگند متوسّل شدهاند.
بنابر این ما به هر سوگندى نبايد اعتماد كنیم و به طور کلی منافقان از مقدّسات و نام خدا، سوء استفاده مىكنند و مسلمانان بايد از منافق موضعگيرى کند.
با تاركانِ بدون عذر جبهه و جهاد، قطع رابطه كرده و آنان را بايكوت و منزوى و عرصه را بر آنان تنگ كنيم.
از افراد و محيط فاسد، فاصله بگيريم. چون روحيّهى نفاق و عيوب انسانى، به افراد ديگر منتقل مىشود و خود نفاق، پليدى باطن و بيمارى روح است.
بنابراین دوزخ، كيفر و نتيجهى عملكرد خودِ انسان است، نه انتقامِ الهى.
استاد جواهری در تفسیر آیه ۹۶ سوره توبه بیان کرد و گفت : شايد سوگند شان در آيه قبل، براى آن بوده كه متعرّض آنان نشوند، در اين آيه علاوه بر صرفنظر و عدمتعرّض مسلمانان، خواهانِ رضايت قلبى آنان نيز هستند.
منافقان، براى رضايت قلبى مسلمانان ارزشى قائل نبودند، اصرارشان بر رضايت، تنها براى مصون ماندن از عكسالعمل قهرآميز مسلمانان بود، تا بتوانند پايگاه اجتماعى و نفوذ خود را در جامعه حفظ كنند !
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: كسىكه به قيمت خشم مردم، در پى رضاى خدا باشد، خدا از او راضى مىشود و مردم را هم از او راضى مىسازد ، هركس با خشمِ خدا در پى جلب رضايت مردم باشد، خداوند از او ناراضى مىشود و دل مردم را هم از او خشمگين و ناراضى مىكند.
بنابراین منافقان، در پى جلب نظر مردم و حفظ پايگاه خود در ميان مردمند و كارى به رضاى خدا و توبه ندارند و ما باید در پى جلب رضاى الهى باشيم، نه رضاى مردم كه گذشتِ مردم مهّم نيست، عفو و قهر الهى مهّم است و چون خدا از منافقان راضى نيست، آنان كه از منافقان راضى شوند، راهشان را از خدا جدا كردهاند.
پس جلب رضاى مؤمنان در همه جا، مستلزم جلب رضاى خدا نيست و هرگز از فاسق، مادامى كه در فسق است، راضى نشويد.
در ادامه تفسیر آیه ۹۷ خانم جواهری گفت : «اعراب» يعنى باديهنشينان. مفردِ آن «اعرابى» است، نه «عَرب».
اعرابى بودن به معناى دورى از فرهنگ دينى و تعاليم مكتب است. كلمهى «اعراب» ده بار در قرآن آمده و جز يك مورد، بقيّهى موارد، مثل روايات، نكوهشآميز است و علت هم این بود که آنان فهم عمیق دینی نداشتند.
مردم عصر پيامبر صلى الله عليه و آله دو گروه بودند: شهرنشين و باديهنشين. چون آيات قبل دربارهى پيروزى مسلمانان در جنگ تبوك بود، اين آيه شايد اشاره به اين باشد كه از باديهنشينان جاهل و همجوار، غافل نباشيد كه ممكن است با تحريك دشمنان، دست به آشوب بزنند.
بنابراین باديهنشينى، موجب دورى از فرهنگ و آداب دينى مىشود و محيط اجتماعى و فرهنگى انسان، در بينش و موضعگيرى او در مورد حقايق و معارف مؤثّر است.
پس افرادِ ناآگاه و دور از فرهنگ، گاهى آلت دست كافران و منافقان قرار مىگيرند و از خود آنها هم بىمنطقتر مىشوند و يكى از عوامل كفر و نفاق، ناآگاهى است.
طبق این آیه دانستن احكام دين، لازم است و گرنه اعرابى هستيم و شهرنشينان جاهل به حدود الهى، به منزلهى اعراب و باديهنشينان، بلكه بدتر از آنان هستند.
خانم جواهری در ادامه و تفسیر آیه ۹۸ بیان کرد و گفت: منافق و آنكه علم و ايمان به حدود الهى و فرهنگ اسلامى ندارد، انفاق را ضرر حساب می کند و منافق، حسود است و براى ديگران جز شرّ نمىخواهد ولی بدانیم كسىكه براى ديگران تمنّاى شرّ دارد، خودش گرفتار آن مىشود.
استاد در ادامه و تفسیر آیه ۹۹ بیان داشت : خداوند در آیه قبل اعراب بادیه نشین را سرزنش کرد ولی همیشه در بین مردم افراد خوب نیز هستند و خداوند در اینجا خوبان را فراموش نمی کند. باديهنشينى و محيط اجتماعى، اختيار رشد را از انسان نمىگيرد و ايمان، زمينهساز انفاق و آرامش است و از امكانات مادّى براى رسيدن به قرب الهى بهره می گرفتند.
بنابراین مؤمنِ انفاقگر، مشمول دعاى رسولخدا (صلی الله علیه و آله ) قرار مىگيرد. مؤمن، غرق در رحمت الهى است، «فِي رَحْمَتِهِ» و منافق، غرق در حوادث تلخ است و انفاق خالصانهى باديهنشينان كه از محيطِ بىفرهنگاند، بيشتر مورد تقدير و تمجيد است.
استاد جواهری در پایان و تفسیر سوره توبه آیه ۱۰۰ گفت: در اين آيه، مسلمانانِ صدر اسلام به سه گروه تقسيم شدهاند:
۱. پيشگامان در اسلام و هجرت.
۲. پيشگامان در نصرت پيامبر و يارى مهاجران.
۳. متأخران كه راه آنان را ادامه دادهاند.
امام صادق عليه السلام فرمودند: ابتدا خداوند نام مهاجرين با سابقه را برده، سپس نام انصار و ياوران را و سپس نام پيروان آنان را بيان نموده است. بنابراين جايگاه و مقام هر گروه را در جاى خود بيان كرده است.
به اتّفاق همهى مسلمانان، اوّلين زن مسلمان حضرت خديجه (سلام الله علیها ) و اوّلين مرد مسلمان به اتّفاق شيعه و نظر بسيارى از اهلسنّت، علىبن ابىطالب عليه السلام است. ميان تاريخنويسان خلافى نيست كه علىبن ابىطالب عليه السلام، اوّلين مرد مسلمان است. البتّه عدّهاى مىگويند: ايمانِ نوجوانى ده ساله چه ارزشى دارد؟ در جواب آنان بايد گفت:
نبوّت حضرت عيسى (علیه السلام ) و حضرت يحيى ( علیه السلام ) نيز در كودكى بود و ارزش داشت ! پس این صحبت قابل قبول نیست.
لذا این آیه به ما می گوید: سبقت در كار نيك، ارزش است و موقعيّت پيشگامان در نهضتها بايد حفظ شود و تنها پيروى از نيكىها وكمالات گذشتگان ارزش است، نه هر پيروى و تبعيّتى.
بنابراین اگر مؤمن، به قضاى الهى راضى باشد، خدا هم از او راضى است و بهشت در سايهى ايمان، سبقت، هجرت، نصرت دادن به پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله ) و تبعيّت دادن به احسان است.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.