تفسیر جزء بیست و نهم و سی ام قران کریم
- دسته: معاونت فرهنگی
- بازدید: 1406
به گزارش معاونت فرهنگی مدرسه، در بیست و نهمین روز از ماه مبارک رمضان تفسیر جزء بیست و نهم و سی ام با سخنرانی استاد گرانقدر سرکار خانم جواهری در ۳خرداد به صورت مجازی برگزار شد.
خانم جواهری در تفسیر سوره مدثر آیات ۳۸ تا ۴۷ گفت: در قيامت، گفتگوهاى تلخ و شيرين، سلام يا نفرين، سؤال و توبيخ، انداختن گناه و جرم به گردن ديگران و لعنت به يكديگر بسيار است و گفتگوى مؤمنان با مؤمنان، مجرمان با مجرمان، مجرمان با مؤمنان و مؤمنان با مجرمان و نيز فرشتگان با مؤمنان و مجرمان در قرآن آمده است.
امام صادق عليه السلام است كه در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنيد و خطاب به آنان فرمودند: مردم يا فائزند يا خائض؛ يعنى يا به فوز و فلاح و رستگارى مىرسند كه فائز هستند و يا در ياوه و باطل فرو مىروند كه خائض هستند.
پرسيدن سؤالات پى در پى از مجرمان در قيامت، نوعى عذاب روحى براى آنان است. كسى با يك بار گناه به دوزخ نمىرود اصرار و مداومت به گناه و فساد، سبب رفتن به دوزخ است و با همین روش تا مرگ به سراغشان آید.
استاد جواهری در ادامه و سوره انسان آیات ۲۳ تا ۲۵ بیان کرد: و صبر در اینجا مربوط به پیامبر است اما در واقع منظور، ما نیز هستیم کسی که می خواهد به رستگاری برسد باید صبر کند، در مقابل حکمی که پرورگار داده زیرا او ربِّ ما است و علت آن سختی هم رشد ما هستش. گناه پيشهگان و خلافكاران تلاش مىكنند كه در رهبرى مسلمانان نفوذ كنند. بنابراین اگر می خواهیم مطیع گناه نباشیم ياد خدا، انسان را صبور و مقاوم مىكند. استاد بزرگوار در ادامه و تفسیر آیات ۲۶و ۲۷ بیان داشت : از امام صادق و امام رضا عليهما السلام پرسيدند: مراد از فرمان «سَبِّحْهُ لَيْلًا طَوِيلًا» چيست؟ فرمودند: نماز شب. محبّت و دلبستگى به دنيا، سرچشمه گناه و كفر و از نشانههاى گناه پيشگان است و دنيا، زودگذر و ناپايدار است. دنياگرايى و آخرت گريزى، زمينه گناه پيشگى است. قيامت، روزى بسيار سخت و سنگين است.
استاد جواهری در ادامه و از آیات ۲۸ تا پایان سوره انسان گفت: خداوند وقتی ما را خلق کرده است قطعا برای او نابود کردن ما کاری ندارد. بعد می فرمایند من قرآن را برای هدایت فرستادم برای کسی که بخواهد. بنابراین خواست انسان، نه مستقل از خواست خداوند است و نه برتر از آن. بلكه آنچه را انسان مىخواهد، اگر مورد خواست خداوند نيز قرار گيرد، محقق مىشود و مشيّت خداوند، عالمانه و حكيمانه است، نه گزافه و بر اساس مشيّت حكيمانه، كسانى كه بخواهند مشمول رحمت الهى مىشوند و كسانى از رحمت الهى دورند، كه خود راه ظلم را پيش گرفتهاند و خداوند عذاب دردناکی را برای ظالمین در نظر گرفته اند.
استادجواهری در ادامه و تفسیر سوره نباء آیه ۱۷ اشاره کرد: سوره نباء دو تفسیر دارد : یکی روز قیامت و دیگری ولایت امیرالمومنین علی علیه السلام. در اینجا قيامت از جهتى «يوم الجمع» است كه همه در آن اجتماع مىكنند و از جهتى «يَوْمَ الْفَصْلِ» ناميده شده، زيرا خوبان از بدان و حق از باطل جدا و به اختلافات فيصله داده مىشود.
در قيامت مردم به گروههاى مختلفى تقسيم مىشوند و هر گروه به شكلى ؛ سخن چين در قيافه ميمون، حرامخوار در شكل خوك، رباخوار در قالب وارونه، قاضى ظالم به صورت كور، خودپسند كر و لال، عالم بى عمل در حال جويدن زبان، همسايه آزار بىدست و پا، سعايت كننده آويخته بر آتش، هوسباز بدبو، و فخر فروشان به لباس با لباس دوزخى محشور مىشوند. بنابراین وعده خداوند در یوم الفصل است. قيامت نيز نظامى دارد و در قيامت، نظام آسمان و زمين دگرگون مىشود و ارتباط زمين و آسمان و اهل آنها، در قيامت توسعه مىيابد.
خانم جواهری در ادامه و تفسیر سوره تکویر آیات ۱۵ تا ۲۱ گفت: «خنس» جمع «خانس»، به معناى رجوع كننده است. «جوار» جمع «جارية» به معناى روان و در جريان است و «كنس» جمع «كانس» به معناى مخفى شدن است. مفسران با توجّه به آيات بعد كه در مورد به پايان رسيدن شب و دميدن صبح است، آياتِ «فَلا أُقْسِمُ بِالْخُنَّسِ الْجَوارِ الْكُنَّسِ» را در مورد ستارگان دانستهاند كه هر شب ظاهر مىشوند و با طلوع خورشيد پنهان مىگردند، گرچه در همان حال پنهانى، در حركت اند و لذا شب بعد به جاى خود بازمىگردند. در اینجا بسیاری از علوم خداوند مشخص می شود.
«عَسْعَسَ» به معناى تاريكى رقيق است كه به فرموده حضرت على عليه السلام به هنگام پايان شب مشاهده مىشود.
«تَنَفَّسَ» به معناى نفس كشيدن صبح است. گويا روز از حبس شب آزاد شده و در هواى آزاد نفس مىكشد. سوگند خداوند به دميدن صبح و پنهان شدن ستاره و حركت كرات آسمانى در زمانى كه مردم در جاهليّت به سر مىبردند، نشانهى توجّه اسلام به طبيعت و تفكر در آن است. قرآن از جانب کسی جز خداوند نیست و قول رسول و فرشته وحی كريم، امين، قوى و مطاع است و جبرئيل مأمورانى فرمانبردار در اختيار دارد.
خانم جواهری در ادامه و تفسیر سوره بروج آیات ۱ تا ۹ اشاره کرد : نام سوره برگرفته از آيه اول است و مراد از آن، ستارگان درخشان است كه همچون برج بلند در آسمان مىدرخشند.
براى آيه «شاهِدٍ وَ مَشْهُودٍ» حدود سى مصداق گفته شده است، از جمله اين كه شاهد، خداوند و مشهود، ما سوى اللّه است، يعنى سوگند به خالق و به كلّ هستى.
الاخدود كسانى هستند كه در زمين گودالى وسيع ايجاد كردند و آتشى بزرگ در آن افروختند و سپس مؤمنان را در آتش انداخته و آنان را زنده زنده سوزاندند و خود نظاره گر بودند. و خداوند می فرماید که اعلام برائت و تنفر کنید از ستمگران. سوزاندن، سختترين نوع عذاب است و در ميان انواع كشتنها، خداوند نام در آتش انداختن مؤمنان را نام برده است و نقل ظلمها و مظلوميّتها و ذكر مصيبت و روضه خوانى، سابقه قرآنى دارد. بنابراین پايدارى بر ايمان، تاوان دارد و منطق كافر، تهديد و انتقام است. در نزد كفّار، ايمان بزرگترين جرم است و جز با دست برداشتن از ايمان به چيز ديگرى راضى نمىشوند. كافران بدانند كه حامى مؤمنين خداى عزيز است كه قدرت انتقام دارد.
در ادامه آیات خداوند می فرماید که برای زنان و مردان تفاوتی نیست. تسبيحِ نام خدا، يعنى نه فقط براى ذات خداوند، شريك قائل نشويم، بلكه حتّى براى نام او نيز شريك نياوريم و نام ديگران را هم رديف نام خداوند قرار ندهيم. مراد از اين هدايت، هدايت تكوينى است كه خداوند در موجودات قرار داده است. مثلا ساختمان بدن مادر را به گونهاى هدايت كرد كه شير توليد كند و نوزاد را هدايت كرد كه به سراغ سينه مادر رفته و شير بمكد و اینهایی که ما می بینیم،حتّى يك برگ كوچك و خاشاك ناچيز هم به حال خود رها شده نيست. سبزه زارى كه در ديد ما خشك و تيره مىشود، در نظام هدايت الهى است، زيرا همان برگهاى خشكيده به ماده ديگرى تبديل مىشود كه براى قوت و قوّت زمين و درخت لازم است يا در شرايط انبوه تبديل به زغال سنگ شده و يا آثار مفيد ديگرى در خاك دارد.
استاد تفسیر در ادامه آیات ۸ تا ۱۳بیان کرد : حضرت موسى علیه السلام براى موفقيّت در انجام تبليغ، دو چيز از خدا خواست، يكى سعهصدر و دیگری آسان شدن امر رسالت. مراد از «نُيَسِّرُكَ» آن است كه اى پيامبر! نفس شريف تو را با خلق عظيم و سعه صدر و صفا و سادگى، چنان مهيّا مىكنيم كه بتواند وظيفه رسالت را به آسانى و به بهترين طريق انجام دهد. كارى مىكنيم كه تو خود راه آسان را انتخاب كنى كه همان راه فطرت است. شرط تذّکر پند پذیری است و تنها خدا ترس ها هستند که تغییر می کنند. قران میزان است و مشخص می شود هرکدام چگونه هستند و بدبختترين مردم كسى است كه خشيت الهى ندارد. بنابراین در مکتب انبیا پاکان رستگار می شوند و طاغوتیان زور مندان رستگار نمی شوند. پس هرکسی که تزکیه کند رستگار خواهد شد.
در ادامه و تفسیر سوره ضحی : «ضحى» به معناى اوايل روز و هنگام چاشت است. «سجى» هم به معناى پوشاندن و هم به معناى سكون و آرامش است. «وَدَّعَكَ» از «توديع» به معناى واگذاشتن و رها كردن است و «قَلى» به معناى شدّت عداوت و بغض و خشم و قهر است. روشنى روز و تاريكى و آرامش شب دو نعمت بزرگ الهى است كه مورد سوگند خداوند قرار گرفته است.
در این سوره ۱۳ بار خداوند پیامبرش را مورد خطاب قرار داده است. با قاطعيّت، زبان بدگويان را قطع و دل پاكان را بدست آوريد. در پایان سوره در مورد دستگیری یتیمان است و دور نکردن کسانی که سوال می کنند. باید نعمت های خداوند را به زبان بیاوریم زیرا یاد نعمت انسان را یاد ولی نعمت می اندازد.
استاد جواهری در تفسیر سوره قارعه گفت: «قارعة» از «قرع» به معناى كوبيدن چيزى بر چيزى است. يكى از نامهاى قيامت، «قارعة» است، زيرا با صيحهى كوبنده آغاز مىشود و عذاب آن كوبنده است و قيامت روز تحيّر و سرگردانى بشر است. «موازين» جمع «ميزان» به معناى وسيله سنجش است و روشن است كه اعمال انسان، امرى مادى و داراى وزن و جرم نيست كه با ترازوهاى معمولى سنجيده شود، بلكه هر دسته از اعمال انسان، معيار سنجش مخصوص به خود دارد. مبناى كيفر و پاداش، عمل است كه با ترازوى عدل سنجيده مىشود. بنابراین اگر می خواهی در قیامت سرافراز باشی باید کفه ترازوی خوبی هات سنگین باشد و اگر اینگونه باشد بهشتی می شوی و اگر نباشد تحقیر و ملامت می شود.
خانم جواهری در ادامه و تفسیر سوره نصر فرمود :اين سوره را مربوط به زمان فتح مكه در سال هشتم هجرى مىدانند كه گروهى از مردم به خاطر حقانيّت اسلام، ايمان آوردند و بعضى از ترس به اسلام تظاهر كردند، نظير ابوسفيان كه امام على عليه السلام درباره آنان فرمود: آنان در ظاهر مسلمان شدند ولى در دل كافر ماندند. نصرت خداوند، منوط به يارى مردم از دين اوست.
زمان ظهور امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف) هم مانند فتح مکه در عصر پیامبر اکرم است. تا قبل از فتح مكه مردم يكى يكى مسلمان مىشدند، ولى بعد از فتح مكه، به صورت گروه گروه.
سپاس و ستايش و تسبيح خداوند، مقدمه استغفار و آمرزشطلبى است و هر كس، حتى پيامبر، هر قدر هم تسبيح و تحميد كند، در پايان آن استغفار كند.
در پایان استاد جواهری دعای پایان ماه مبارک رمضان را خواندند و طلب مغفرت کرد.
نظرات
- هیچ نظری یافت نشد
نظر خود را اضافه کنید.